جدول جو
جدول جو

معنی پت پت - جستجوی لغت در جدول جو

پت پت
صدای شعلۀ شمع یا چراغ هنگامی که رو به خاموشی است، صدای موتور اتومبیل وقتی که بد کار کند
تصویری از پت پت
تصویر پت پت
فرهنگ فارسی عمید
پت پت
(پِ پِ)
حکایت صوت پیاپی فتیلۀ چراغ گاه بآخر رسیدن روغن. جرست چراغ و شمع میران. بانگ فتیلۀ چراغ و شمع چون خاموش شدن خواهد. آواز فتیلۀ چراغ چون روغن آمیخته به آب دارد یا روغن آن نزدیک به برسیدن است.
- پت پت کردن (چراغ یاشمع) ، آواز کردن فتیلۀ چراغ یا شمع آن هنگام که خاموش شدن خواهد
لغت نامه دهخدا
پت پت
صدای فتیله چراغ و شمع در موقع خاموش شدن
تصویری از پت پت
تصویر پت پت
فرهنگ لغت هوشیار
پت پت
((پِ. پِ))
صدای فتیله چراغ چون روغنش تمام شود یا در آن آب باشد
تصویری از پت پت
تصویر پت پت
فرهنگ فارسی معین
پت پت
حرکت رو بخاموشی شعله ی چراغ، جوش آمن، غل خوردن، جوشش، در گوشی حرف زدن، زمزمه کردن، لکنت زبان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صدا کردن فتیله چراغ و شمع و مانند آن چون روغنش تمام شود یا آب در آن باشد، اصطلاحی است که مکانیسین ها و عوام برای صدای موتور اتومبیل ها بهنگام خرابی آن استعمال کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پت پت کردن
تصویر پت پت کردن
((~. کَ دَ))
صدا کردن فتیله چراغ و شمع و مانند آن، اصطلاحی است که میکانیسین ها و عوام برای صدای موتور اتومبیل ها به هنگام خرابی آن استعمال کنند
فرهنگ فارسی معین
چپ چپ نگاه کردن، درهم پیچیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چپ احول
فرهنگ گویش مازندرانی
کج و معوج، به آدمی که اندام نارسا داشته باشد گفته می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
باد گرمی که نشانه ی تغییر هوا باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای چراغ فتیله ای که در حال خاموش شدن باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: به تته پته افتادن، به لکنت سخت دچار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به لکنت افتادن شخص به هنگام بان موضوعی خاص
فرهنگ گویش مازندرانی
اشک درشت
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی تحقیر در مورد آدم های الکن
فرهنگ گویش مازندرانی